امیرارسلان نامدار افسانه پرمخاطب ایرانی، زاییده خیال دو تن از نزدیکان ناصرالدین شاه قاجار است و عناصر روایی فراوانی در خود دارد. هدف اصلی این مقاله بررسی ساختاری این قصه و ریخت شناسی آن است. اساس کار بر مبنای نظریه ریخت شناسی پراپ است. در این نظریه مهم مبنای روایت شناسی یافتن کارهای ثابت و تغییر ناپذیر قصه است. در این جستار با نگرش بر اعمال شخصیت های داستان و تبیین جایگاه آنها به مدل ساختاری مستحکمی دست یافته ایم که قابلیت مشترک افسانه های ایرانی را به خوبی نشان می دهد.